دوتا نامرد
خدایا
خدا جووووووووووونم
خسته شدم بخدا دیگه تحمل ندارم
میخوام نفرین کنم
آره میخوام نفرین کنم
خدا جونم
نفرین می کنم اونی که دلمو شکوند
دلشو بشکونی
اون دو نفری که دلمو شکوندن
دلشونو بشکونی
اون مهسا و مهزیار نامرد
هر دوشون بی لیاقت بودن و ارزش
گریه هامو نداشتن
اونا لیاقت عشق خواهرانه ی منو
نسبت به خودشون نداشتن
خدایا خودت میدونی چقدر تلاش
کردم تا به هر طریقی به هم برسن
مهزیاری که عاشق مهساست
به عشقش برسه
خودت شاهد تمام عذابای من
ب__________ودی
ولی
حالا که باهم دوستن
دست به یکی کردن تا عذابم بدن
منی که جز خوبی واسشون
چیزی نخواستم
با پررویی تمام برگشتن میگن
پاتو از زندگیه شخصی ما
بکش بیرون
خدایا
یعنی این بود جواب تمام محبتام!!!
باشه مهسا خانوم!
باشه آقا مهزیار!
خدایی هم اون بالا هست
خدایا حالا که بشکن بشکنه
مال اون دوتا نامرده بی لیاقتم
بشکن
نظرات شما عزیزان:
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
سلام عزیزم
وبت عالی بود عشخم
به من سر بزن بوس بای
.gif)
.gif)